۱۵ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۸
نرخ بیکاری چگونه گمراه‌کننده می‌شود؟

اشاره به نرخ بیکاری و تغییرات آن گاهی به برداشت‌های اشتباه به ویژه درباره اقتصاد ایران منجر می‌شود.

فردای اقتصاد: نرخ بیکاری در صحبت‌های سیاستمداران به طور مرتب استفاده می‌شود اما بسیاری از مردم نرخ اعلامی از سوی مرکز آمار را منطبق بر شهودشان نمی‌دانند. وقتی حرف از کاهش نرخ بیکاری زده می‌شود اما آن‌ها افت وضعیت اقتصاد و بازار کار را می‌بینند، در درستی آمار تردید می‌کنند. اما آیا مشکل از آمار است یا سیاستمداران از آمار استفاده نادرستی می‌کنند؟ چرا شهود عمومی با نرخ بیکاری بسیار فاصله دارد و چرا نرخ بیکاری در ایران طی دوره کرونا که به بسیاری مشاغل آسیب زد، کاهش یافت؟

یکی از آمارهای اقتصادی ایران که پرتعداد و بعضاً به شکلی گمراه‌کننده مورد استفاده قرار می‌گیرد، نرخ بیکاری است. اخیراً تأکید روی کاهش ۰.۷ واحد درصدی نرخ بیکاری از سوی دولتمردان با واکنش‌های زیادی همراه بود. با این که نرخ استفاده‌شده از سوی آن‌ها از نظر علمی مشکلی نداشت، اما برداشتی که از آن داشتند و سعی می‌کردند به مخاطبان منتقل کنند، با اشکال همراه بود. در این گزارش بررسی می‌کنیم اشکال اشاره تنها به این نرخ چیست.

آیا تصور درستی از معنای نرخ بیکاری داریم؟

برای فهم درست نرخ بیکاری ابتدا باید تعریف جمعیت فعال و بیکار را بررسی کنیم. از کل جمعیت در سن کار (معمولاً فرض می‌شود سن بیشتر از ۱۵ سال سن کار است) که طبق آخرین آمار ۶۴ میلیون نفر هستند، فقط ۲۶ میلیون نفر «فعال» محاسبه می‌شوند. منظور از جمعیت فعال، کسانی است که یا شاغل هستند یا در جست‌وجوی کار هستند اما هنوز شاغل نشده‌اند. همان‌طور که شکل زیر نشان می‌دهد، در شرایط فعلی جمعیت فعال ۴۱ درصد از کل جمعیت در سن کار را تشکیل می‌دهد. ۴۱ درصد در واقع نرخ مشارکت اقتصادی یا مشارکت در بازار کار ایران است. شکل زیر تقسیم جمعیت فعال به دو دسته شاغل و بیکار را نشان می‌دهد. تعریف شاغل هم یک تعریف حداقلی است (هر کس که حداقل یک ساعت در هفته کار می‌کند) و وقتی جزئی‌تر بررسی شود مشخص می‌شود نزدیک به یک‌سوم افرادی که شاغل محسوب می‌شوند، کمتر از ۲۴ ساعت در هفته کار می‌کنند و عملاً نمی‌توان آن‌ها را شاغل تمام‌وقت حساب کرد.

اشتغال‌زایی منفی طی دو سال

تصور عمومی از عبارت «بیکار» هر کسی است که شغل ندارد. اما همین‌جا و به کمک تصویر بالا مشخص می‌شود منظور از این عبارت صرفاً کسانی است که در بازار کار مشارکت کرده‌اند، یعنی اخیراً برای کار جست‌وجو کرده‌اند اما به نتیجه نرسیده‌اند. بنابراین مثلاً اگر کسی ماه گذشته به دنبال شغل رفته باشد اما حالا دیگر از یافتن شغل دلسرد شده باشد، یا اگر کسی به خاطر فراهم‌نبودن شرایط مناسب محیط کار در محل زندگی‌اش از جست‌وجوی کار دست کشیده باشد، عضوی از جمعیت غیرفعال محسوب می‌شود، نه بیکار.

ساختار بازار کار ایران متفاوت با کشورهای پیشرفته

پس مشخص می‌شود عدد ۸.۲ درصد نرخ بیکاری با تصوری که عموم مردم از نسبت بیکاران به کل جمعیت دارند، متفاوت است. اما بر خلاف این دیدگاه که نرخ اعلامی قابل اعتماد نیست و آمار رسمی تحت دستکاری قرار دارد، تفاوت نرخ بیکاری با شهود جمعی به خاطر تعریف خاص آن است. البته این تعریف خاص از منطق درستی پیروی می‌کند؛ کسانی که تمایل به مشارکت اقتصادی ندارند، از جمله دانشجویان، خانه‌داران و غیره، نباید جزء بیکاران محسوب شوند. اما ساختار بازار کار ایران باعث شده بخشی از نیروی کار در شرایطی مثل شوک کرونا، فوراً به جمعیت غیرفعال منتقل شوند و عملاً مشاغل آن‌ها از بین برود.

نمودار بالا نشان می‌دهد در ایران سهم کارکنان مستقل نسبت به کشورهای پیشرفته و در حال توسعه بالاست. در واقع نسبت بالایی از شاغلان وارد مشاغلی بی‌کیفیت، کوچک و کم‌بازده می‌شوند که به صورت مستقل اداره می‌شوند و تحت تأثیر یک شوک اقتصادی در معرض نابودی قرار دارند. به ویژه که در ایران بیش از نصف شاغلان در بخش غیررسمی اقتصاد قرار دارند و تحت پوشش بیمه نیستند.

چرا اثر کرونا بر نرخ بیکاری ایران و ترکیه با سایر کشورها فرق دارد؟

وقتی ۹۴ درصد شاغلان در آمریکا حقوق‌بگیر (رسمی) هستند، همراه با وقوع شوک کرونا، بخشی از جمعیت ممکن است موقتاً بیکار شود و تحت پوشش بیمه بیکاری قرار گیرد. اما مشاغل لزوماً از دست نمی‌روند و بعداً فرصت احیای اشتغال هم وجود خواهد داشت. این ساختار متفاوت بازار کار باعث شده تغییر نرخ بیکاری در جریان کرونا متفاوت شود. در کشورهایی مثل آمریکا، کانادا، فرانسه، آلمان، استرالیا و کره جنوبی، همان‌طور که انتظار می‌رود نرخ بیکاری در دوران کرونا افزایش یافت. اما در ایران و ترکیه موضوع برعکس بود. نمودار زیر این تفاوت را نمایش می‌دهد. در حالی که نرخ بیکاری تک‌رقمی ۴ تا ۶ درصدی در آمریکا و کانادا دورقمی شده، نرخ بیکاری ایران تک‌رقمی شده است.

نرخ بیکاری چگونه گمراه‌کننده می‌شود؟

بنابراین نرخ بیکاری در کشورهایی که کیفیت و پایداری مشاغل بالاست، جهت تغییرات را درست نشان می‌دهد اما در کشورهایی مثل ایران، نقص‌های بیشتری دارد. در کاهش نرخ بیکاری دو سال اخیر ایران که سیاستمداران زیاد به آن اشاره می‌کنند، این نکته واضح است؛ با آن که از پاییز ۹۸ (پیش از کرونا)‌ تا پاییز ۱۴۰۱ جمعیت در سن کار دو میلیون نفر بیشتر شده، جمعیت شاغل هنوز حدود نیم میلیون نفر از پاییز ۹۸ کمتر است. بنابراین کاهش نرخ بیکاری بیشتر به خاطر خروج نیروی کار از بازار کار و غیرفعال‌شدن آن‌ها بوده است.

چرا نرخ بیکاری به تنهایی کافی نیست؟

در هر صورت، استفاده صرف از نرخ بیکاری برای ارزیابی وضعیت بازار کار و سیاستگذاری، حتی در اقتصادهایی با ساختار بازار کار مناسب هم درست و کافی نیست. در کنار نرخ بیکاری، میزان مشارکت در بازار کار، میزان اشتغال ناقص و کیفیت مشاغل هم باید ارزیابی شوند. یک مثال جالب، مقایسه بیکاری بالقوه استان‌های ایران است. مشارکت پایین در برخی استان‌ها باعث شده نرخ بیکاری‌شان پایین به نظر برسد و در نتیجه این طور برداشت شود که وضعیت بازار کارشان مناسب است. حال، اگر فرض کنیم همه استان‌ها نرخ مشارکت مساوی داشته باشند (برای مثال، نرخ مشارکت همه برابر باشد با بیشترین نرخ مشارکت که برای استان یزد است) آنگاه نرخ بیکاری برخی استان‌ها بسیار بالا خواهد بود. نمودار زیر تخمین از بیکاری بالقوه استان‌ها را نشان می‌دهد.

بر اساس این محاسبه، اگر استان‌های سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد و همچنین آذربایجان غربی، نرخ مشارکت اقتصادی برابر با یزد داشتند اما تعداد شاغلانشان مثل الان می‌بود، نرخ بیکاری‌شان نزدیک به ۳۵ درصد می‌شد. البته طبیعی است که بیکاری بالاتر باعث می‌شود مشارکت اقتصادی پایین‌تر بیاید. همچنین ساختار متفاوت جمعیت و نیروی کار طبیعتاً باعث تفاوت‌هایی در نرخ مشارکت می‌شود. اما نمودار بالا صرفاً شهودی می‌دهد از این که نرخ مشارکت (نسبت جمعیت فعال به جمعیت در سن کار) تا چه حد روی نرخ بیکاری محاسبه‌شده مؤثر است و حتماً باید در کنار نرخ بیکاری، نرخ مشارکت را هم گزارش کرد.

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در این باره را می‌توانید اینجا بخوانید

برچسب‌ها

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha